ضمن تبریک میلاد مسعود سرور و مولایمان حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه)، متن اصلی مقالهای را که به عنوان یکی از بیانهای دانشنامه امام مهدی (علیهالسلام) نوشته بودم در اینجا تقدیم میکنم. البته توضیحات و مطالب فراوانی در پاورقی و بخش منابع این مقاله وجود دارد که در اینجا نیاوردهام و اگر کسی مایل به اطلاع از آن بود میتواند متن کامل این بیان را از اینجا دریافت کند.
باور به مهدویت، مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی است و اختصاص به پیروان مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) ندارد. شمار فراوان احادیث مرتبط با مهدویت در منابع مورد اعتماد اهل سنت و نقل و تایید این موضوع از سوی دانشمندان بزرگ سنی، تردیدی باقی نمیگذارد که باور به ظهور مهدی موعود (علیهالسلام) هرگز در انحصار شیعیان نیست و قاطبه فرق اسلامی آن را به عنوان عقیدهای ضروری و قطعی پذیرفتهاند. این موضوع نه تنها در دهها عنوان کتاب و رساله مستقل با موضوع امام مهدی (علیهالسلام) که از سوی دانشمندان اهل سنت نگارش یافته به روشنی مشخص است، بلکه در صحاح سته که مهمترین و معتبرترین منابع حدیثی آنان بهشمار میرود نیز با صراحت مورد تاکید قرار گرفته است.
الف. پیگیری روایات مهدوی در منابع روایی اهل سنت:
اگر چه بخاری در صحیح خود احادیثی را که به نام امام مهدی (علیهالسلام) تصریح دارد نیاورده اما نکتههای دیگری را نقل کرده است که به نحوی با این موضوع ارتباط دارد. به عنوان مثال بابی را به نزول حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) اختصاص داده و در آن حدیثی را روایت کرده است که نشان میدهد در آخرالزمان هنگامی که حضرت مسیح فرود میآید، امامی از مسلمانان عهدهدار امور امت اسلامی خواهد بود. همانگونه که برخی از شارحان صحیح بخاری بهدرستی مفهوم این حدیث را دریافتهاند، منظور از این امام، کسی جز حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) نیست. ابن حجر در هنگام شرح این حدیث از ابوالحسن خسعی نقل میکند که او احادیث مرتبط با مهدی و این که وی از این امت است و عیسی پشت سر او نماز خواهد خواند را متواتر میداند. وی در ادامه میگوید این که در آخر الزمان و نزدیک قیامت، حضرت عیسی پشت سر مردی از این امت نماز خواهد خواند بر این سخن درست دلالت دارد که زمین هیچگاه از حجت خالی نمیماند.
در صحیح مسلم نیز علاوه بر حدیث مورد اشاره در صحیح بخاری، احادیث دیگری در زمینه نزول حضرت عیسی و سایر موضوعات مرتبط با مهدویت ذکر شده است.
ابن ماجه در سنن خود به صراحت بابی را با عنوان “باب خروج المهدی” نامگذاری و هفت حدیث در این رابطه نقل کرده است. در این احادیث به قیام حضرت مهدی (علیهالسلام) و این که وی از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و نیز به زمینهسازان ظهور آن حضرت اشاره شده است.
در سنن تزمذی نیز بابی به “ما جاء فی المهدی” اختصاص یافته و احادیثی صریح و صحیح در آن نقل شده است. ترمذی درباره سه حدیث از این مجموعه تصریح میکند که: «هذا حدیث حسن صحیح». ابواب مرتبط دیگری با موضوعاتی چون نزول حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و فتنه دجال بلافاصله بعد از این باب آمده است.
در میان صحاح سته، بیشترین و صریحترین احادیث در رابطه با امام مهدی (علیهالسلام) در سنن ابیداود آمده است. این کتاب با اختصاص بخشی به عنوان “کتاب المهدی” احادیث متعددی را نقل کرده است که بر دوازده نفر بودن امامان، همنام بودن آن حضرت با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، طولانی شدن حیات و نشانههای ظهور ایشان دلالت دارد.
موضوع مهدویت در منابع معتبر متقدم بر صحاح سته نیز ذکر شده است. عبدالرزاق بن همام صنعانی که در سال ۲۱۱ هجری وفات یافته بابی از کتاب المصنف را به “باب المهدی” اختصاص داده و احادیثی زیبا و صریح در رابطه با قیام آن حضرت و دادگستری وی نقل کرده است. پس از او، نعیم بن حماد مرورزی، متوفی سال ۲۲۹ هجری، در کتاب الفتن به تشریح حوادث آخرالزمان پرداخته و ۱۰ باب از این کتاب را که مشتمل بر ۲۴۴ حدیث است، با عنوانهای گوناگون به امام مهدی (علیهالسلام) اختصاص داده است.
ابن ابی شیبه کوفی که استاد بخاری بوده و متوفی سال ۲۳۵ هجری است نیز در کتاب المصنف در بابی که به فتنه دجال اختصاص داده، احادیث متعددی را در رابطه با امام مهدی (علیهالسلام) و این که او از نسل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و همنام ایشان است نقل کرده و به ویژگیها و نشانههای ظهور آن حضرت اشاره نموده است. قبل از این افراد، احمد بن حنبل احادیث فراوانی را در مسند خود به این موضوع اختصاص داده است که به جهت چینش خاص کتاب «المسند» در یک جا و در کنار هم ارائه نشده است. این احادیث که تعداد آنها به ۱۳۶ روایت بالغ میشود به صورت جداگانه نیز منتشر شده است.
روایات بشارت به قیام امام مهدی (علیهالسلام) در منابع اصلی اهل سنت به آنچه ذکر شد منحصر نیست و این احادیث بهصورت گسترده در سایر مصادر حدیثی آنان نیز نقل شده است. برخی از این منابع، مجموعههای عام حدیثی اهل سنت است که بخشی از ابواب آن به موضوع مهدویت اختصاص یافته و برخی دیگر، منابعی است که اختصاصا با موضوع مهدویت تدوین شده است. از دسته نخست میتوان به این کتابها اشاره کرد: مسند ابویعلی موصلی که دو باب با ۲۸ حدیث را به امام مهدی (علیهالسلام) و علائم ظهور آن حضرت اختصاص داده است ، المعجم الکبیر نوشته طبرانی که در بخشهای مختلف، احادیث فراوانی را با موضوع مهدویت نقل کرده است ، صحیح ابن حبان که شش حدیث را در این باره آورده است ، المستدرک علی الصحیحین که در کتاب الفتن و دیگر بخشهای آن، احادیثی با این موضوع آمده است، کتاب ذکر أخبار اصفهان و کتاب حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء که هر دو از آثار ابونعیم اصفهانی است و در هر یک، احادیثی در این باره نقل شده است.
از دیگر جوامع حدیثی اهل سنت که بخشی را به موضوع مهدویت اختصاص دادهاند، کتاب السنن الوارده فی الفتن و غوائلها، نگاشتهٔ ابوعمر الدانی است که بابی را «ما جاء فی المهدی» نامیده و چهل حدیث را در این باره ذکر کرده است. بغوی در مصابیح السنه ۹ حدیث را در کتاب الفتن در این زمینه آورده است ، ابن جزری در جامع الاصول، فصلی را با عنوان «فی المسیح و المهدی» ذکر کرده است ، ابن قیم جوزیه در المنار المنیف ۱۷ حدیث را در این زمینه آورده و آنها را به چهار دسته صحیح و حسن و غریب و موضوع تقسیم کرده است ، ابن کثیر دمشقی در النهایه فی الفتن و الملاحم، فصلی را به عنوان «فصل فی ذکر المهدی» نامگذاری کرده و در آن ۲۰ حدیث آورده است ، هیثمی در مجمع الزوائد و منبع الفوائد ۲۱ حدیث را ذیل کتاب الفتن روایت نموده است ، محمد بن طلحه الشافعی باب دوازدهم کتاب مطالب السؤول را به این موضوع اختصاص داده ، جوینی در فرائد السمطین ۳۵ روایت را درباره امام مهدی (علیهالسلام) و موضوعات مرتبط با ایشان نقل کرده است ، ابن صباغ مالکی در دوازدهمین باب کتاب الفصول المهمه احادیثی با این موضوع نقل کرده است ، ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه دهها حدیث با موضوع مهدویت آورده است و متقی هندی در کتاب کنزالعمال در بابی با عنوان «خروج المهدی» ۵۸ حدیث را از منابع مختلف حدیثی ذکر کرده است.
اما از دسته دوم، یعنی کتبی که بزرگان اهل سنت به صورت مستقل در موضوع مهدویت نگاشتهاند میتوان به کتاب اربعون حدیث ابونعیم اصفهانی اشاره کرد. البته اصل این کتاب اکنون در دسترس نیست، ولی روایات آن در کتابهای بعد از وی مانند «العرف الوردی فی أخبار المهدی» اثر جلال الدین سیوطی ثبت و ضبط شده است. ابونعیم دو کتاب دیگر با نامهای مناقب المهدی و صفه المهدی نیز داشته که از آنها هم اثری در دست نیست و تنها از طریق منابع پس از او میتوان به روایاتش دست یافت. کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان اثر گنجی شافعی نیز از دیگر آثار مستقل اهل سنت در این زمینه بهشمار میرود. این کتاب در ۲۵ باب تنظیم شده و ۷۱ حدیث را در بر دارد. نویسنده در باب ۲۵ این کتاب، از امکان زنده بودن امام مهدی (علیهالسلام) دفاع کرده و میگوید: هیچ امتناعی در بقای مهدی وجود ندارد. به دلیل اینکه عیسی و الیاس و خضر که از اولیای خداوند هستند زندهاند.
دیگر کتاب مستقل در این زمینه، عقد الدرر فی اخبار المنتظر نوشته یوسف بن یحیی المقدسی الشافعی است. این کتاب از نظر جامعیت و گستردگی در نوع خود کمنظیر است. محدث و مفسر بزرگ اهل سنت، جلال الدین سیوطی نیز ۲۰۰ حدیث از احادیث مهدویت را در رسالهای با عنوان “العرف الوردی فی اخبار المهدی” گرد آورده که در ضمن مجموعه رسائل او با عنوان الرسائل العشر و نیز در کتاب الحاوی فی الفتاوی به چاپ رسیده و به صورت جداگانه نیز تصحیح و تحقیق و چاپ شده است. کتاب القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر نوشته ابن حجر هیثمی که نزدیک به ۱۶۰ حدیث را در سه باب و یک خاتمه جمعآوری کرده و البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان نوشته متقی هندی که ۲۷۵ حدیث را به تفصیل در دوازده باب تنظیم نموده نیز از جمله کتب مستقل اهل سنت در موضوع مهدویت بهشمار میرود.
کثرت این روایات به حدی است که برخی از علمای اهل سنت به متواتر بودن آن تصریح کردهاند. در اینجا با تکیه بر تتبع برخی از محققان ، تعدادی از بزرگان اهل سنت را که به تواتر احادیث بشارت به امام مهدی (علیهالسلام) اعتقاد داشتهاند برمیشماریم:
۱٫ آبری شافعی
ابوالحسین محمد بن حسین بن ابراهیم سجزی (سجستانی) آبری شافعی متوفی سال ۳۶۳ هجری قمری که از محدثان بزرگ اهل سنت به شمار میرود در کتاب مناقب الشافعی به تواتر احادیث مهدی (علیهالسلام) تصریح نموده است. بسیاری از محدثان اهل سنت، به این ادعای مهم توجه نشان داده و سخن او را نقل و تایید کردهاند. قرطبی در التذکره ، ابن قیم جوزیه در المنار المنیف ، ابن حجر عسقلانی در فتح الباری و تهذیب التهذیب ، سخاوی در فتح المغیث ، سیوطی در رساله العرف الوردی فی اخبار المهدی ، ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه ، شیخ محمد جعفر کتانی در نظم المتناثر من الحدیث المتواتر و برخی دیگر از محدثان، بدون هیچگونه نقدی بر این ادعا، آن را از آبری نقل کردهاند.
۲٫ دهلوی
عبدالحق بن سیفالدین دهلوی از دانشمندان حنفی در کتاب اشعه اللمعات میگوید: احادیثی که مهدی (علیهالسلام) را از نسل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میداند متواتر است.
۳٫ سفارینی
شمسالدین محمد بن احمد سفارینی نابلسی از علمای حنفی در کتاب لوامع الانوار بر اساس احادیث متواتر یکی از نشانههای قیامت را ظهور پیشوایی لازمالاتباع میداند که پایانبخش امامان است، نامش محمد و مشهورترین لقبش مهدی است و پایانبخش پیشوایان خواهد بود.
۴٫ شوکانی
ابوعبدالله محمد بن علی یمنی صنعانی، مشهور به شوکانی، یکی دیگر از دانشمندان برجسته سنی مذهب است که احادیث مهدی منتظر (علیهالسلام) را متواتر میداند. او در این باره کتاب مستقلی را با عنوان “التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر” تالیف کرده و پس از ذکر مجموعهای از احادیث این موضوع میگوید: احادیثی که درباره مهدی منتظر و نزول عیسی رسیده متواتر است و این مقدار برای کسی که ذرهای ایمان و اندکی انصاف داشته باشد کفایت میکند.
۵٫ عبدالمحسن العباد
شیخ عبدالمحسن العباد آل بدر از اساتید معاصر و برجسته دانشگاه اسلامی مدینه در نگاشتهای با عنوان “عقیده اهل السنه و الاثر فی المهدی المنتظر” به صورت مستند پاسخ منکران مهدویت را داده است. این نگاشته، متن سخنرانی این استاد حرم نبوی در یکی از مراکز دانشگاهی مدینه منوره بوده که در شماره سوم مجله دانشگاه اسلامی مدینه عرضه و به صورت جداگانه نیز در قالب کتاب منتشر شده است. وی در این مقاله تعدادی از دانشمندان اهل سنت را که بر تواتر احادیث امام مهدی (علیهالسلام) تصریح کردهاند نام میبرد و کثرت این احادیث، تعدد طرق آن و اعتقاد فرق اسلامی به مضمن آنها را دلیلی بر وجود حقیقتی ثابت میداند که در آخرالزمان به وقوع خواهد پیوست. بر همین اساس او تصدیق احادیث مهدی (علیهالسلام) را لازمه ایمان به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و اخبار غیبی او میداند و منکران این حقیقت را افرادی نادان، ستیزهجو یا بیاطلاع به حساب میآورد.
علاوه بر محدثان یاد شده، بسیاری دیگر از دانشمندان اهل سنت بر تواتر یا صحت احادیث بشارت به امام مهدی (علیهالسلام) گواهی دادهاند. توافق عموم مذاهب اسلامی بر این اعتقاد اصیل تا حدی است که حتی مخالفان و منکران مهدویت را نیز ناچار به اعتراف نسبت به شهرت آن در میان تمامی پیروان اسلام کرده است. ابنخلدون که به عنوان یکی از مهمترین مخالفان یا تردیدکنندگان در این باور، شناخته میشود، در این باره چنین نوشته است:
بدان که در گذر روزگاران، میان تمام پیروان اسلام، مشهور شد که ناگزیر در پایان دوران، مردی از خاندان نبوی سر بر افرازد که به دین، استواری میبخشد و دادگری پدیدار سازد و مسلمانان وی را پیروی کنند و بر سرزمینهای اسلامی فرمانروا و مهدی نامیده میشود.
احمد امین مصری که از جمله افراد نادر مخالف با مهدویت بهشمار میرود نیز اعتراف میکند که باور به مهدی در میان همه طوائف اسلامی وجود داشته و عقیدهای اسلامی بهشمار میرود. او در کتابی که با هدف مخالفت با این اصل منتشر ساخته، ناچار به این اعتراف شده است:
… اما اهل سنت نیز به مهدویت ایمان آوردهاند.
با توجه به آنچه گذشت به خوبی آشکار میشود که اعتقاد به مهدویت و انتظار ظهور آن حضرت، باوری نیست که ساخته و پرداخته پیروان اهل بیت (علیهمالسلام) باشد. شاید کمتر موضوعی اعتقادی را بتوان یافت که تا این حد مورد توجه و توافق دانشمندان همه فرق اسلامی قرار گرفته باشد. بر این اساس با جرات میتوان ادعا کرد که این موضوع امری قطعی و از ضرورتهای اسلامی بهشمار میرود. البته دیدگاه فرق اسلامی در همه جنبهها و جزئیات عقیده مهدویت یکسان نیست. جنبههایی از این باور در میان مذاهب اصلی اسلامی یکسان و مشترک است و در بخشهایی از آن اختلاف نظر وجود دارد. برای شناخت بهتر موضوع لازم است این نقاط اشتراک و اختلاف را بشناسیم و به پرسشها و شبهات پیرامون آن پاسخ دهیم.
نقاط اشتراک
با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که فرق و مذاهب بزرگ اسلامی، آموزه مهدویت و انتظار موعودی نجاتبخش را قطعی و ضروری میدانند و این موضوع به باوری مشترک میان آنها تبدیل شده است. دقت به مصادر و مستنداتی که پیش از این به برخی از آنها اشاره شد، بهوضوح، درستی عقیده پیروان اهل بیت (علیهمالسلام) را در زمینه مهدویت اثبات میکند؛ اگر چه برداشتها از این متون متفاوت است. میتوان باورهای مشترک مذاهب اسلامی در این زمینه را اینگونه برشمرد:
۱٫ منجی موعود
دانشمندان مذاهب اسلامی در آثار خود، اخباری را درباره امام مهدی (علیهالسلام) نقل کردهاند که در بر دارندهٔ نوعی بشارت و پیشبینی شرایط مطلوب برای امت اسلامی است. سیاق این پیشگوییها با آنچه در دیگر ادیان الهی به عنوان منجی موعود مطرح شده است هماهنگی کامل دارد.
۲٫ تبار منجی
معمولا همراه با تاکید علما و محدثان فرق اسلامی بر متواتر و صحیح بودن احادیث بشارت به ظهور و قیام امام مهدی (علیهالسلام)، به این نکته که آن حضرت از فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت اوست نیز اشاره شده است. علاوه بر آن، مطابق با روایات صحیح، بسیاری از دانشمندان اهل سنت تصریح کردهاند که امام مهدی (علیهالسلام) از نسل فاطمه و علی (علیهما السلام) است.
۳٫ نام منجی
دربارهٔ نام حضرت و همنام بودن ایشان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تردید و اختلافی وجود ندارد. علاوه بر این که در یکی از صحاح سته به این نکته تصریح شده ، در سخنان برخی از دانشمندانی که پیش از این به ادعای تواتر آنها اشاره کردیم نیز توافق بر نام آن حضرت به عنوان موضوعی مسلم و متواتر تلقی شده است.
۴٫ لقب منجی
در منابع و متون اسلامی، بیش از آن که به نام امام موعود اشاره شود، از مشهورترین لقب او که مهدی است یاد شده است. نامگذاری صدها کتاب و رساله مرتبط با نام مهدی، تصریح به این نام در صدها حدیث و متن تاریخی، استفاده از این عنوان در نامگذاری ابواب و فصول منابع مورد اعتماد اهل سنت و تلاش مدعیان دروغین برای بهرهگیری از این نام، نشان میدهد کسی در این باره تردید نداشته است.
۵٫ هنگام ظهور منجی
اکثر روایات و متون مرتبط با امام مهدی (علیهالسلام) که در منابع مورد اعتماد فرق اسلامی نقل شده است به این نکته اشاره دارد که آن حضرت در آخرالزمان ظهور و قیام خواهد کرد. منظور از آخرالزمان دوران پایانی تاریخ جهان و پیش از وقوع قیامت است. در برخی از این روایات، از ظهور آن حضرت یا برخی حوادث مقارن با ظهور موعود، به عنوان نشانههای وقوع قیامت یاد شده است.
۶٫ قیام و پیروزی منجی
دیدگاه دانشمندان اهل سنت و روایات و بشارتهایی که درباره امام مهدی (علیهالسلام) نقل کردهاند، از قطعی بودن قیام و پیروزی ایشان بر دشمنان و دستیابی به حکومتی مقتدر خبر میدهد. برخی از این روایات، دایره حکومت آن حضرت را جهانی میداند. به هر حال در این که رهبری و فرمانروایی امت اسلامی در اختیار مهدی موعود قرار خواهد گرفت، تردید و اختلافی نیست.
۷. همراهی حضرت عیسی (علیهالسلام) با منجی
نزول حضرت عیسی (علیهالسلام) و همگامی ایشان با امام مهدی (علیهالسلام) از موارد اتفاقی میان شیعه و اهل سنت. پس از قیام مهدوی و پیروزی ایشان، حضرت مسیح (علیهالسلام) به ایشان میپیوندد و پشت سر ایشان نماز خواهد خواند و رهبری وی را بر امت میپذیرد.
۸. جهان، پس از قیام منجی
همه کسانی که به موضوع قیام و ظهور امام مهدی (علیهالسلام) پرداخته و شرایط حکومت ایشان و اوضاع جهان را پس از آن قیام توصیف کردهاند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که حکومت آن حضرت، تحققبخش وعدههای انبیا و اولیای الهی است و آن دولت کریمه، عدالت و پیشرفت را در سراسر جهان، حاکم خواهد ساخت.
نقاط اختلاف
در کنار باورهای مشترک همه مسلمانان درباره امام مهدی (علیهالسلام)، در این زمینه نیز مانند جزئیات و ابعاد هر موضوع مسلم و مشترک دیگر، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. نقاط اصلی اختلاف در این باره به این شرح است:
۱٫ نام پدر آن حضرت
یکی از مهمترین موضوعات اختلافی درباره مهدی موعود (علیهالسلام)، نام پدر ایشان است. آنچه موجب بروز این اختلاف شده، عبارتی است که در گروهی از روایات آمده و بر اساس آن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) منجی موعود را همنام خود و پدر او را همنام پدر خود اعلام کردهاند. لذا دیدگاه غالب در میان اهل سنت، مهدی موعود را فردی با نام محمد بن عبدالله میداند. این در حالی است که همه شیعیان اثناعشری بدون هیچ تردیدی اعتقاد دارند مهدی موعود (علیهالسلام) فرزند امام حسن بن علی العسکری (علیهما السلام) است. دلیل آنها بر این ادعا احادیث فراوان و متواتری است که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه طاهرین (علیهمالسلام) درباره امامان دوازدهگانه و مشخصات دقیق هر یک از امامان، از امام علی (علیهالسلام) تا حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیهما السلام)، نقل شده است.
۲٫ از نسل امام حسن یا امام حسین (علیهما السلام)
همانگونه که اشاره شد، در این که امام مهدی (علیهالسلام) از نسل امام علی و حضرت فاطمه زهرا (علیهما السلام) است تردید و اختلافی وجود ندارد؛ اما این که این نسب از طریق امام حسن مجتبی (علیهالسلام) به آن حضرت میرسد یا وی در سلسله فرزندان امام حسین (علیهالسلام) قرار میگیرد، به موضوعی اختلافی میان شیعه و گروهی از اهل سنت تبدیل شده است. مهمترین عامل بروز این اختلاف، حدیثی است که به صورت منقطع در سنن ابوداود نقل شده و بر اساس آن، امام علی (علیهالسلام) فرمودهاند مهدی موعود (علیهالسلام) از نسل فرزندم حسن (علیهالسلام) خواهد بود. البته ابوداود در نقل این حدیث تنهاست و هیچ یک از مصادر دست اول و مهم اهل سنت در چنین روایتی با او همراهی نکردهاند.
در مقابل، نویسندگان مصادر حدیثی شیعی، احادیث فراوان و متواتری را در مجموعههای حدیثی خود نقل کردهاند که با صراحت و وضوح بر این که مهدی موعود (علیهالسلام) از نسل امام حسین (علیهالسلام) است دلالت دارد. حتی همان حدیثی که در سنن ابوداود نقل شد نیز عینا در منابع شیعی درباره امام حسین (علیهالسلام) آمده است. قندوزی حنفی نیز این حدیث را با لفظ “الحسین” نقل کرده است.
۳٫ ولادت و مدت عمر او
با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که پیروان اهل بیت (علیهمالسلام) بر اساس دلایل متعدد و روایات متواتری که در اختیار دارند معتقدند مهدی موعود (علیهالسلام) کسی جز فرزند امام حسن عسکری (علیهالسلام) نیست و طبعا در نیمه قرن سوم هجری متولد شده است. از آنجا که در حال حاضر نزدیک به دوازده قرن از آن زمان میگذرد، پذیرش آن تاریخ برای تولد آن حضرت بدین معناست که وی دارای عمری طولانی و غیرمتعارف است. البته با عنایت به نفوذ مشیت الهی و نیز نمونههای دیگری از افراد معمر که بر اساس دلایل قطعی قرآنی و تاریخی، دورانی طولانی و غیر متعارف را زنده بودهاند، پذیرش این باور دینی چندان دشوار نخواهد بود. اما دیدگاه مشهور در میان اهل سنت، این عقیده را نمیپذیرد و چنین باوری را بیدلیل و خرافی بهحساب میآورد.
پیروان مکتب اهل بیت (علیهمالسلام)، دلایل و مستندات فراوانی برای اثبات ادعای خود ارائه میدهند. گذشته از دلایل متواتر و مسلمی چون احادیث دوازده خلیفه و حدیث ثقلین که بدون اعتقاد به ولادت و حیات امام مهدی (علیهالسلام) پیام اصلی خود یعنی استمرار امامت دوازده جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا روز قیامت را از دست خواهند داد، مستندات فراوانی وجود دارد که امام حسن عسکری (علیهالسلام) و دیگر افرادی که موفق به دیدار آن حضرت شدهاند، به تولد چنین فرزندی شهادت دادهاند.
در مقابل، منکران تولد مهدی موعود (علیهالسلام) بیش از آن که در پی استدلال بر این ادعای خود باشند، به استبعاد و استنکار روی آوردهاند. البته برخی تلاش کردهاند اختلافات و نقلهای متفاوت درباره مسائلی چون نام مادر و زمان و نحوه ولادت آن حضرت را به عنوان دلایل استبعاد خود مطرح کنند. این در حالی است که درباره جزئیات بسیاری دیگر از حوادث مسلم تاریخی نیز اختلاف نظر و نقلهایی متفاوت وجود دارد و این موضوع نه تنها نمیتواند دلیلی بر انکار اصل آن وقایع باشد، بلکه گاهی نشانهای برای اطمینان بیشتر نسبت به اصل ماجراست.
موضوع تولد امام مهدی (علیهالسلام) مورد تایید گروهی از دانشمندان اهل سنت نیز قرار گرفته است. بر اساس تتبع برخی از محققان ، شبلنجی در نورالابصار ، کنجی شافعی در کفایه الطالب ، محمد بن غامر شبراوی شافعی در الاتحاف بحب الاشراف، ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه ، ابن خلکان در وفیات الاعیان ، محمد بن طلحه شامی در مطالب السؤول ، سبط بن الجوزی در تذکره الخواص ، سویدی در سبائک الذهب ، جهضمی در موالید الائمه، ابن صباغ مصری در الفصول المهمه و عبدالوهاب شعرانی در الیواقیت و الجواهر به تولد فرزندی با نام محمد و لقب مهدی برای امام حسن عسکری (علیهما السلام) تصریح کردهاند. محییالدین بن عربی را نیز باید جزو قائلان به ولادت امام مهدی (علیهالسلام) بهشمار آورد. چرا که بر اساس عبارتی که افرادی همانند شعرانی در الیواقیت و الجواهر و محمّد الصبان در اسعاف الراغبین و حمزاوی در مشارق الانوار از او نقل کردهاند، علاوه بر تصریح به حتمی بودن قیام مهدی (علیهالسلام) و این که وی از نسل امام حسین (علیهالسلام) است، بر این نکته نیز تاکید میکند که این موعود، فرزند حسن العسکری (علیهالسلام) است. البته متاسفانه عبارت مربوط به نام پدر آن حضرت در نسخههای فعلی این کتاب وجود ندارد! ولی نقلهایی که به آنها اشاره شد و گواهی برخی از بزرگانی که نسخههای قدیمی الفتوحات المکیه را مشاهده کردهاند نشان میدهد عبارت یاد شده قبلا در این کتاب وجود داشته و توسط برخی که در پی پوشاندن حق بودهاند حذف شده است. ابن عربی در آثار دیگری نیز به زنده بودن امام مهدی (علیهالسلام) تصریح کرده و حتی حکایتی از ملاقات خود با آن حضرت را آورده است.
با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که اعتقاد به منجی موعود از نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با نام محمد و لقب مهدی (صلوات الله و سلامه علیه) و انتظار قیام او در آخرالزمان که به پیروزی و برقراری حکومتی عدلگستر با عنوان جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خواهد انجامید، باوری مشترک میان همه فرق اسلامی است. آنچه به عنوان اختلاف در این زمینه مطرح میشود، جز در مواردی نادر و غیر قابل اعتنا، تنها مربوط به برخی از خصوصیات امام مهدی است