✳️ مشهور در میان ما این است که اعتقادات، اصول دین و احکام، فروع دین را تشکیل میدهد و بخش سوم دین را هم اخلاق میدانیم. همین تقسیم و نامگذاری موجب شده بسیاری تصور کنند اهمیت و اولویت این مسائل نیز به همین ترتیب است.
این در حالی است که نه تقسیم دین به سه بخش عقاید، احکام و اخلاق، مبنا و دلیل درستی دارد و نه اصل دانستن عقائد و فرعی دیدن اخلاق، مورد پذیرش عقل و نقل است. اساساً بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی ما مسلمانان به برداشتهای نادرست از موضوع رابطه دین و اخلاق باز میگردد که این بحث را نیز در بر میگیرد.
? توضیح این مطلب به مباحث تخصصی طولانی نیاز دارد؛ اما آنچه در این مجال میگنجد، اشاره به یک دلیل عقلی بروندینی و انبوهی از دلایل نقلی دروندینی است:
✅ از جنبه بروندینی باید توجه داشت که اخلاق، مستقل و مقدم بر دین است و اگر چنین نباشد، هیچ دلیلی برای ضرورت پذیرش دین، پایبندی به اعتقادات صحیح و تبعیت از اولیای الهی نخواهیم داشت.
✅ اما از جنبه دروندینی کافی است مروری بر آیات قرآن و احادیث نورانی اهل بیت (علیهمالسلام) داشته باشیم تا دریابیم در این متون، اهمیت اخلاق بهمراتب بیش از عقاید و مناسک دینی مورد تأکید قرار گرفته است..
دقت در احادیث مجموعه ارزشمند «کتاب ایمان و کفر» از گنجینه بیبدیل «اصول کافی» برای تصدیق این ادعا بسیار مفید است. بهویژه احادیث بابهای ۴۹ و ۱۱۵ و ۱۲۹ این کتاب که بهصراحت، اخلاق نیکو را ریشه و مبنای ایمان و اخلاق زشت را اصل کفر معرفی میکند و بارها بر اهمیت بیشتر اخلاق بر مناسک دینی اصرار میورزد.
در سایر کتابهای حدیثی نیز با تعابیری چون: «اصول دین، راستگویی و امانتداری است.»، «پایههای ایمان را نیکوکاری و اخلاق زیبا شکل میدهد.» و مانند آن بر این نکته تأکید شده است.
❌ البته این سخن بهمعنی کماهمیت بودن اعتقادات دینی نیست. چرا که وقتی عقل و دلیل موجه، درستی و ضرورت باوری را روشن ساخت، بیاعتنایی و مقابله با آن باور، مصداقی آشکار از بیاخلاقی خواهد بود.
پ.ن: پس از انتشار این یادداشت، گفتگوها و اعتراضات فراوانی در گروههای تلگرامی بهوجود آمد که نشان از دشواری پذیرش این نظریه برای بسیاری از اذهان دارد. برای آگاهی از این اعتراضات و آشنایی با پاسخهای اینجانب به پرسشهای احتمالی شما در این باره خوب است فایل منتخب این گفتگوها را از اینجا دریافت و مطالعه کنید.