یکی از درسهای مهم در زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، پایبندی دقیق و محکم آن حضرت نسبت به فرمان خداوند متعال است. در نگاه ایشان، عمل به احکام و فرائض الهی، نخستین و مهمترین اولویت زندگی و رمز دستیابی به سعادت دنیا و آخرت بوده است. لذا همواره بهجای تأکید بر فراوانی عبادات و مستحبات، بر دقت و حساسیت نسبت به واجبات، اصرار داشتند. آن حضرت میفرمودند:
اِعمَلْ بفَرائضِ اللّه ِ تَکُن أتقَى الناسِ. (۱)
به واجبات خدا عمل کن تا پرهیزگارترینِ مردم باشى.
بسیاری از ما، با وجود اعتقاد به خدا و ایمان به دستورات و احکام او، در شرایط و موقعیتهایی خاص، توان لازم را برای ایستادگی بر سر این اصول نداریم و با بهانههایی چون مصالح مهمتر، کوچک و بیارزش بودن گناه، یا کرم و بزرگی خداوند، سهلانگاریهای خود را توجیه میکنیم. اما پیشوایان ما، هیچ گناهی را کوچک نمیشمردند و به هیچ قیمتی حاضر نبودند دست از اطاعت خدا بکشند. لذا همواره با روشهای گوناگون به پیروان خود در این زمینه هشدار میدادند.
امام صادق (علیهالسلام) نقل میکنند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در منطقهاى خشک و بىگیاه به اصحابشان فرمودند: مقدارى هیزم بیاورید. اصحاب عرض کردند: اى رسول خدا! ما در جایى خشک و بى گیاه هستیم که در آن هیزمى یافت نمىشود. حضرت فرمود: هر کس هر چه یافت بیاورد. آنها هیزمهایی را جمع کردند و در برابر حضرت انباشتند. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: گناهان نیز اینگونه جمع مىشود. آنگاه فرمود: از گناهانی که ناچیز بهنظر میرسد بپرهیزید؛ زیرا هر چیزى بازخواستکنندهاى دارد. بدانید که بازخواستکننده گناهان مىنویسد «هر کارى را که پیش از این کردهاند و هر اثر و نشانى را که بهجا گذاشتهاند؛ و هر چیزى را در کتاب مبین لوح محفوظ شماره کردهایم (۲)». (۳)
پایبندی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نسبت به احکام و حدود الهی بهگونهای بود که حتی مصالح حکومت اسلامی نیز نمیتوانست توجیهی برای کوتاه آمدن ایشان از این قوانین باشد. در تاریخ آمده است که در سال نهم، پس از غزوه تبوک، وقتی نمایندگان قبیلهٔ هوازن برای پذیرش اسلام، اظهار تمایل نمودند، شروطی را نیز ذکر کردند که از جمله آن، معافیت از حکم نماز بوده است. ولی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) حاضر نشدند توان و امکانات نظام اسلامی را از این طریق تقویت کنند و با قاطعیت و بدون هیچ تساهل و سازشکاری به آنان فرمودند: «دینی که در آن نماز نباشد ارزش و سودی ندارد». (۴)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نه تنها مصالح و منافع حکومت اسلامی را بر احکام خدا ترجیح نمیداد، بلکه با صراحت اعلام میکرد که حدود الهی برای او از عزیزترین عزیزانش نیز مهمتر است. در صحیح بخاری و بسیاری دیگر از منابع روایی نقل شده است که زنی از اشراف قریش مرتکب سرقت شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور داد حد الهی را درباره او جاری کنند. قبیله آن زن ناراحت شده و کوشیدند به هر وسیلهای، مانع اجرای حد شوند. لذا اُسامه بن زید که مورد توجه و علاقه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود را واسطه کردند تا از ایشان تقاضای عفو کند. اما حضرت سخت ناراحت شده و فرمود: آیا درباره حدی از حدود خدا شفاعت میکنی؟ سپس از جا حرکت کرد و ضمن خطبهای فرمود:
ای مردم! علت این که ملتهای پیش از شما هلاک شدند این بود که اگر فرد بلندپایهای از آنان جرمی مرتکب میشد او را به مجازات نمیرساندند؛ اما اگر از مردم ضعیف و ناتوان و گمنام، کسی خلاف میکرد، حکم خدا را درباره وی اجرا میکردند. سوگند به خدا، اگر دخترم فاطمه نیز دست به چنین کاری بزند حکم خدا را درباره او اجرا میکنم. (۵)
…………………………………..
(۱) . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۸۲.
(۲) . اشاره به: «ما قَدَّموا و آثارَهُم و کُلَّ شَیءٍ أحصَیناهُ فی إمامٍ مُبینٍ».
(۳) . کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج ۲، ص ۲۸۸.
(۴) . طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت: مؤسسهٔ اعلمی، ج ۲، ص ۳۶۵.
(۵) . بخاری، صحیح بخاری، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۱، ج ۴، ص ۱۵۰.