*******: شما مگه نمیگید که خدا رو میشه با دلایل عقلی اثبات کرد؟ من کلی آدم میشناسم که واقعا عاقلند ولی با این استدلالا قانع نشدن.
سید حمید حسینی: ما برای تشخیص درست یا غلط بودن یک مطلب، راهی جز بررسی و استدلال عقلی نداریم. اینکه دیگران چطور فکر میکنن و چی میگن که نمیتونه ملاک ما باشه. باید ببینیم آیا واقعا این استدلالا قانعکننده هست یا نه؟
*******: من به انصاف و حقطلبی خیلی از این افراد اطمینان دارم و تردیدی ندارم اگه حرف منطقی بشنون حتما میپذیرن؛ ولی چون افراد سادهلوح و دهنبینی نیستن و به خاطر تربیت خانوادگی و تبلیغات چیزی رو قبول نمیکنن، با اینکه اهل مطالعه و فکر هم هستن، حاضر نشدن خدا رو بپذیرن.
سید حمید حسینی: بله من هم چنین افرادی رو میشناسم. ولی باید این موضوع ریشهیابی بشه. من نمیخوام الان حکم یکسان در مورد همه اونها بدم؛ ولی واقعا این مشکل اونا ریشههای دیگهای داره. یعنی در شرایط طبیعی نباید این طور فکر میکردن. مشکلاتی باعث شده این طوری نگاه کنن. مثلا بدبینیهایی که دارن، یا برخوردهای بدی که باهاشون شده، یا رفتارهایی که از خداباورها دیدن. این چیزا ناخودآگاه روی آدم تاثیر میذاره و اجازه نمیده درست فکر کنه.
*******: نه اینا نمیتونه قانعکننده باشه. به هر حال عقل خیلی از اونا جدا قویه. و البته تو خیلیهاشون تمایل به توحید جدا وجود داره.
سید حمید حسینی: بله همین طوره. ولی باید توجه کنید که ما آدما معمولا دنبال اثبات چیزی هستیم که دوستش داریم. یعنی عقل آدم تابع قلبشه. اگه به کسی تمایل داشته باشیم، عیبهاش رو نمیبینیم، و اگه از چیزی بدمون بیاد خوبیهاش رو نمیفهمیم. این افراد معمولا احساس بدی نسبت به خدا پیدا کردن. یا محبت چیزایی در وجودشون غلبه پیدا کرده که با پذیرش خدا قابل جمع نیست و همین باعث میشه که فکرشون درست کار نکنه و موضوع به این روشنی رو نپذیرن.
*******: خوب چرا شما این طوری فکر نمیکنید که شایدم من چون مثلا محبت توهمی به نام خدا در قلبم هست دارم به اشتباه خیال میکنم خدا هست؟ خالص کردن عقل خیلی مشکله.
سید حمید حسینی: بله این احتمال رو هم باید در نظر گرفت؛ اما به هر حال برای شناخت حقیقت باید عقل رو از حب و بغضها جدا کرد و با همین تفکر به نتیجه درست رسید. اینکه بگیم عقل همیشه تحت تاثیر احساساته به معنی از دست دادن تنها تکیهگاه زندگیه و کلا ما رو از هر شناختی محروم میکنه. اگه درست فکر کنیم میبینیم واقعا عقل خالص خدا رو میپذیره. چون استدلالش خیلی محکم و روشنه.
*******: اما مسئله اصلی همینه که چه جور فکر کردنی درسته و کدوم نوعش غلطه؟!
سید حمید حسینی: راه درست فکر کردن اینه که آدم فقط نسبت به چیزهایی که یقین و آگاهی داره قضاوت داشته باشه و اون چیزایی رو که در حد وهم و گمان و هوای نفسه رها کنه.
*******: وقتی بچهتر بودم چنین احساساتی داشتم که آهان الآن عقلم خدا رو تایید کرد، قلبم هم که دوستش داره پس به به چه قدر همه چیز خوبه! اما حالا خندم میگیره. من به فرض بخوام ادعا کنم کمی تونستم خدا رو با عقل ثابت کنم باید برم ۵-۶ سال دیگه بیام.
سید حمید حسینی: نه اصلا این طور نیست. البته این دقت نظر و تردید شما خیلی ارزشمنده و اصلا چیز بدی نیست؛ ولی واقعا فکر کردن درباره خدا به این سختیها نیست چون موضوع خیلی واضحیه؛ مگر اینکه عوامل بیرونی خرابش کنه.
*******: تازه کلی ان قلت هست سر هر استدلالی که من میدونم یا نمیدونم. من فلسفه نخوندم، گه گداری ناخنک زدم، اما اصل پدیده یقین و خودش توش کلی حرفه. اگر من بخوام بر اساس یقین عمل کنم فقط باید بشینم سر جام جم نخورم.
سید حمید حسینی: این درباره هر موضوع دیگهای هم هست. اما چرا درباره اونها این کار رو نمیکنید؟ یعنی درباره هر چیزی بخواید وسواس به خرج بدید هزاران ان قلت میشه توش اورد. ولی عقل سلیم حکم میکنه که وقتی یه موضوع رو پذیرفتیم دیگه نباید در اون تردید کنیم مگر اینکه دلیل محکمی بر ردش داشته باشیم.
*******: من درباره هر چیزی هر قدر مهم باشه همون قدر دقت و وسواس به خرج میدم.
سید حمید حسینی: دقت خیلی خوبه اما وسواس یه بیماریه.
*******: من یاد گرفتم بر اساس شهودم تصمیم نگیرم. چیزی که اول به نظر میاد خیلی وقتا غلطه.
سید حمید حسینی: بله همه چیز رو باید با عقل سنجید حتی شهود رو.
*******: عقل سلیم هم خیلی وقتا اشتباه میکنه.
سید حمید حسینی: خوب اگه عقل اشتباه میکنه پس تکلیف ما چیه؟
*******: من فیزیک خوندم. وقتی دانشجوها در وهله اول با فیزیک مدرن مواجه میشن همه هنگن. چون کاملا خلاف عقل سلیمه. اما اگر از استادی بپرسی که سالها با فیزیک مدرن دمخور بوده میگه نه خلاف عقل نیست بلکه خلاف مشهورات و عاداته. میگه نه اصلا عقل سلیم من میگه باید اینجور باشه؛ اصلا همینو شهودا انتظار دارم. عقل سلیم با تجریه و خیلی چیزای دیگه آمیخته است. اگه خالص بود و دقیق، میشد بهش اعتماد کرد. ولی وقتی میبینم زیر پای عقلم چقدر لیزه و هر آن ممکنه سر بخورم، از عقل نا امید میشم.
سید حمید حسینی: بله واقعا همین طوره، ولی این دلیل نمیشه که به عقل اعتماد نکنیم. این نشون میده که باید دقت داشته باشیم تا دچار اشتباه نشیم.
*******: خیلی از اونایی که اهل دقت و مطالعه هستن هم به نتیجه نمیرسن.
سید حمید حسینی: اون رو که عرض کردم خیلی از این افراد تحت تأثیر حب و بغضها قرار میگیرن و چون با دلشون کاری کردن که از این مفاهیم دور و بیزار شده، دیگه دل اونا اجازه درست فکر کردن یا قبول حقیقت رو بهشون نمیده. راه حل مشکل اینا بحث و استدلال عقلی نیست. باید اول دل رو از عادتها، هوا و هوسها یا کینهها خالی کنن و تسلیم بشن در برابر حقیقت، تا ایمان در دل اونا راه پیدا کنه.
*******: خوب اگه این کار رو کردن و باز حل نشد چی؟
سید حمید حسینی: اینجا معمولا یه مشکل دیگهای هم وجود داره و اونم اشتباه در روش پیگیری و بررسی این موضوعه. خیلی از افرادی که درباره خدا و دین جستجو میکنن، به خاطر اینکه روش نادرستی رو پیش میگیرن به نتیجه نمیرسن.
*******: روش درستش چیه؟
سید حمید حسینی: ببینید، وجود خدا یه موضوع کاملا روشنیه که با یه فکر ساده و ابتدایی میشه بهش رسید. یا ما به صورت کلی و طبیعی این موضوع روشن رو میپذیریم و مثل اکثر آدما تابع همین فهم ابتدایی خودمون میشیم، یا اگه فرد نکتهسنجی هستیم و میخوایم دقیق و علمی موضوعی رو بررسی کنیم باید به لوازم علمی اون هم پایبند باشیم. من فکر میکنم مشکل اصلی کسانی که در این مسیر به نتیجه نمیرسن اینه که این دو موضوع رو از هم تفکیک نمیکنن.
*******: یعنی چی؟
سید حمید حسینی: یعنی اگه میخوایم درباره موضوع خدا با دقت بیشتر و بهصورت کاملا علمی بحث کنیم و سؤالای فلسفی در موردش بپرسیم، خوب حتما باید با فلسفه وارد موضوع بشیم و مطالعات فلسفی داشته باشیم. نمیشه بدون اون مطالعات توقع داشته باشیم که پاسخ پرسشهای فلسفی و علمی رو بگیریم. اما متأسفانه اکثر این افراد چنین مطالعاتی ندارن و حتی اصطلاحات فلسفی رو بهدرستی متوجه نمیشن.
*******: من که سؤالات فلسفی نمیپرسم. من با فکر خودم به این سؤالات میرسم.
سید حمید حسینی: بله با فکر خودتون سؤالات تخصصی درباره خدا میپرسید که جوابش نیاز به مقدمات فلسفی داره.
*******: اصلا نمیدونم منظورتون از اینکه سؤالاتم فلسفیه چیه. مقدمات فلسفی چیه؟
سید حمید حسینی: مگه شما نمیگید استدلالهایی که ما میاریم برای اثبات خدا قانعکننده نیست؟ خوب این استدلالها رو ما با مقدمات فلسفی بیان میکنیم. این مثل اینه که من بیام بگم حرفای شما درباره فیزیک غلطه و من قانع نمیشم. شما حق دارید بگید تو که فیزیک نخوندی چرا توقع داری قانع بشی.
*******: فلسفه فرق داره. فرق نداره؟
سید حمید حسینی: چه فرقی داره؟
*******: این فکر کردنه.
سید حمید حسینی: مگه در فیزیک فکر نمیکنیم؟
******: اون ریاضیات داره و فنیه.
سید حمید حسینی: خوب در مباحث خداشناسی هم درباره موضوعاتی فکر میکنیم که تخصصیه و فکر کردن در مسائل تخصصی نیاز به آشنایی با اصطلاحات و تعاریفش داره. من نمیگم خداشناسی برای فیلسوفاست و دیگران نمیفهمن. عرض من اینه که وقتی پرسشی تخصصی و فلسفی رو درباره خدا مطرح میکنیم، جوابش رو هم فقط به صورت تخصصی میتونیم بگیریم. اگر نه اصل خداشناسی در همون تسلیم بودن قلب و نگاه سادهایه که در وجود همه انسانا بهصورت پیشفرض هست.
*******: نمیدونم. حالا این استدلالی که شما میگید چی هست؟
سید حمید حسینی: ما قبلا چند جلسه با آقای سجودی در این زمینه گفتگو کردیم و تعاریف و بعضی از مقدمات فلسفی پرسشهای جدی درباره وجود خدا رو توضیح دادیم. پیشنهاد میکنم شما این گفتگوها رو از اینجا ( http://www.taalim.ir/default.aspx?pageid=94 ) ببینید یا متنش رو مطالعه کنید، اگه هر جای حرف بنده مشکل داشت یا برای شما قانعکننده نبود به من بگید تا توضیح بدم یا اصلاح کنم.
*******: باشه ممنون. من بهتون میگم کجای استدلالتون غلطه اگر پیدا کردم.
سید حمید حسینی: خواهش میکنم. ممنون میشم.