یکی از خوانندگان عزیز و گرامی به نام حسین پرسشی را در بخش نظرات یادداشت قبلی مطرح کردهاند که در اینجا سؤال ایشان و پاسخ خود را برای استفاده و همفکری دیگر خوانندگان میآورم. سؤال این دوست عزیز به این شرح است:
به نظر شما آیا این امکان وجود ندارد که دین اسلام یا ادیان دیگر که مربوط به سالهای بسیار دور گذشتهاند تنها یک خرافه باشند که طی چندین هزار سال، توسط مردمی که آنها را پذیرفتهاند تقویت و اصلاح شده باشند؟ آیا این امکان وجود ندارد که حضرت محمد همانند صدها انسان استثنائی و توانگر که در تاریخ نام آنها ثبت گردیده است، فردی با درک و فهم و شعوری بیش از درک و فهم مردم زمان خود متولد شده باشد و با دیدن زندگی جاهلانه و اسفبار مردم زمان خود به این فکر افتاده باشد که زندگی آنها را سرو سامان دهد و نیز عده زیادی از انسانها را از رنج و ستمی که به آنها میشود رها سازد؟ ولی با مشکلی بزرگی مواجه باشد و آن هم جاهلیت مردم عرب و نیز تعصب آنها نسبت به حفظ اعتقادات و راه و رسمی که از پدرانشان به ارث برده اند . لذا حضرت محمد تا ۴۰ سالگی پیش زمینه را برای اعلام پیغمبری آماده کرده است و برای اینکه بتواند مردم را هدایت کند نیازمند این بوده که با رفتار محبت آمیز، نظر مردم را به خود جلب نماید و با راستگوئی و صداقت کامل در تمام طول زندگی خود، هیچ جای شکی برای باور نکردن سخنانش به جای نگذارد و با تکیه بر عناصر دست نیافتنی مانند عالم غیب و غیره خود را از ارائه سندی محکم معاف نموده است. ضمناً این نکته را نیز میدانسته که برای اینکه سخنانش تاثیر زیادی بر مردم بگذارد بایستی تا حد توان خود را نزد آنها محبوب نماید و بدین ترتیب فردی تنها، به زنجیری از مردم طرفدار خود متصل شود و با کمک آنها یک جامعه را حرکت دهد؟
اما پاسخ:
این احتمال به دلایل متعدد از طرف عقل قابل پذیرش نیست. در اینجا به برخی از این دلایل اشاره میکنم:
۱٫ ما وجود خدا و صفات او را با دلایل عقلی پذیرفتهایم. ویژگیهایی که عقل برای خالق هستی میشناسد به ما اطمینان میدهد چنین خدایی هرگز نسبت به هدایت انسانها بیتفاوت نیست و اگر راه کمال نهایی را به انسانها نشان ندهد اصلا خلق کردن آنها بر خلاف حکمت خواهد بود. از سوی دیگر با همان دلایل عقلی میتوانیم ویژگیهای فرستادگانی که باید از طرف خدا واسطۀ این هدایت باشند را به دست آوریم. وقتی این ویژگیها را با شخصیت، رفتار و پیام حضرت محمد (ص) مقایسه میکنیم میبینیم هیچ انسان دیگری در طول تاریخ تا این حد این ویژگیها را نداشته است. پس شکی نیست اگر خدا پیامبری برای انسانها فرستاده باشد، حتما آن فرد پیامبر بزرگوار اسلام است. و اگر بگوییم خدا پیامبری نفرستاده این سخن با خداوندی و حکمت و لطف خدا منافات دارد.
۲٫ معجزه یعنی کاری که از حد توان بشر فراتر است و تنها با اجازه و ارادۀ خدا قابل تحقق است. وقتی کسی توانست در کنار ادعای پیامبری خود معجزه نیز ارائه کند، ما متوجه میشویم که او مورد تایید خداوند است. چون اگر او پیامبر خدا نبود، خدا چنین امکان منحصر به فردی را در اختیارش نمیگذاشت. در تاریخ، معجزات فراوانی برای پیامبر اسلام ثبت شده که مهمترین آن که اکنون نیز زنده و در دسترس است قرآن میباشد.
۳٫ حضرت رسول اکرم در زمانی که رسالت خود را آغاز کردند، دشمنان بسیار سرسختی داشتند که انواع آزار و دشمنیهای آنان در تاریخ ثبت شده است. در چنین شرایطی آن حضرت ادعای عجیبی را مطرح کرده اند. ایشان بارها اعلام کردند که اگر بتوانید حتی یک سوره مانند قرآن بیاورید من همه ادعاهایم را پس میگیرم و شکست خود را میپذیرم. اما میبینیم این دشمنان سرسخت که بسیاری از آنها از شاعران و ادیبان بزرگ عرب هم بودند با تمام تلاشی که کردند از پس این کار برنیامدند و برای توجیه ناتوانی خود پیامبر را ساحر و جادوگر نامیدند.
۴٫ بر اساس آنچه در تاریخ نقل شده آن حضرت جزو افراد بیسواد و درسنخواندۀ آن روزگار محسوب میشدهاند. پس چگونه میتوان احتمال داد این همه معارف و آموزههای ارزشمند و مترقی نتیجۀ افکار و تلاشهای شخصی او باشد؟
با سلام
امیدوارم روز به روز در پاسخگویی به سوالات توفیقتان بیشتر شود تا هم به دیگران کمک کرده و هم وظیفه تان را به نحو احسن انجام داده باشید
درست است که ما بعضی از صفات خداوند را شناخته ایم اما نباید فراموش کنیم که این شناخت از دیدگاه یک انسان صورت گرفته که آنها را با صفاتی که یک انسان درک میکند و میشناسد مقایسه نموده ایم و چه بسا صفاتی وجود داشته باشند که ما تاکنون آنها را درک نکرده باشیم . ما صفات خداوند را از روی چیزهائی که خود از قالب انسانیت میبینیم و درک میکنیم شناختیم و این نوع شناخت ناقص است و چه بسا معنی واقعی صفات خداوند برای ما قابل درک نباشد.
ما که نمیدانیم هدف خدا از آفرینش انسان چیست و انسان به چه منظور به کره زمین آمده است چگونه میتوانیم تعیین کنیم که هدایت واقعی انسان و کمال نهائی او که همان انتظار خداوند از یک انسان است چیست ؟
تا کنون انسانهای بیشماری به این کره خاکی آمده اند و همه آنها سرانجامشان به مرگ ختم شده است برای خدا چه فرق دارد که همه این انسانها کافر و بدکار بوده باشند و مرده باشند یا خداشناس و نیکو کار بوده باشند و مرده باشند ، بعد از این هم همه نوع انسانی به دنیا خواهد آمد و خواهد مرد.
پس چون ما در شناخت صفات واقعی خدا و نیز هدایت و کمال واقعی انسان ناتوان هستیم این امکان وجود دارد که عملکرد انسان بر روی کره زمین برای خداوند مهم نباشد و فقط موجود بودن و زندگی کردن انسان و یا چیزهای دیگری که ما نمیدانیم اهمیت داشته باشند و یا اینکه اگر با اهمیت هم باشد ما مطمئن نیستیم که فرستاده ای از جنس انسان ، همان هدایتگر واقعی خداوند باشد و به نظر من بزرگترین هدایتگر انسان عقل و شعورش است که خداوند به همه انسانها این نعمت را داده .
خداوند به دودلیل هدایتگر برای انسانها میفرستد.
۱ برای اینکه هدایت و تکامل انسانها خواسته خداوند است و هدایتگر برای این فرستاده شده که خواسته خداوند را جامه عمل بپوشاند.
۲ از نظر عالمان دینی برای اینکه هر انسانی که دین را پذیرفت و تمایل داشت ، به تکامل و سعادت برسد .
دلیل اول که از نظر عالمان دینی مردود است چونکه خداوند هر چه را که بخواهد فقط کافی است که بگوید باش تا موجود شود.
دلیل دوم اگر درست باشد بایستی در دسترس آسان همگان باشد و برای دست یافتن به آن و درک آن نیاز به گذشتن از هفت خان رستم نباشد و برای هر زبان قابل فهم باشد نه اینکه به زبان عده خواصی از مردم آمده باشد و برای درک معنی آن به یادگیری زبان آنها نیاز باشد. به نظر شما این امکان وجود ندارد که عده ای از انسانها که در یک جزیره و یا در یک قسمت از این کره خاکی باشند که تا کنون حتی اسم دین و مذهب را هم نشنیده باشند حتی اسم حضرت محمد را هم نشنیده باشند مطمئنا فراوان است.
پس نتیجه میگیریم که وجود هدایتگری به این شکل از جانب خداوند برای هدایت انسانها آنقدر با اهمیت نبوده زیرا برای بعضی از انسانها وجود نداشته . پس حال آنکه این هدایتگر برای عده ای از انسانها قابل دسترس نبوده میتواند اصلا برای هیچ یک از انسانها نباشد .
میگویند که خداوند به هر اندازه که بدهد به همان اندازه بازخواست میکند و کسانی که با دین آشنا نشده اند در مورد دین آنها را بازخواست نمیکنند این خود تاکید بر این دارد که عده ای از دین بی خبرند و نشان میدهد که زندگی کردن انسانها بدون دین هم قابل قبول است و باز تصدیق میکند که این نوع هدایت آنقدر با اهمیت نیست که برای همگان حتمی و لازم باشد . پس چه لزومی داشت که پیامبران و امامانی باشند که در راه دین این همه ستم و سختی بکشند و این همه دین را با اهمیت نشان دهند؟ . به نظر من این خود نشانی از تضاد است .
و اما در مورد معجزه باید بگویم که از نظر من اساس معجزه برای اثبات حرف یک نفر غلط است . معجزه یعنی عملی که انسانهای معمولی از انجام آن عاجز باشند . تاریخ نشان میدهد که افراد بسیاری بودند که اعمالی انجام میداند که خارج از توان انسانهای عادی بود مثلاً در زمان حضرت موسی عده ای بودند که ریسمان را به مار تبدیل میکردند و حتی در قرون اخیر ما و نیز در زمان حال ما افرای هستند که اعمال خارق العاده ای انجام میدهند مثلا خود من روایت شخصی را شنیده ام که در زمان جدم بر دیوار آجری سوار میشده و به فرمانش دیوار حرکت میکرده و یکی از افراد معاصر که دارای این خصوصیات است فردی به نام دکتر علی اکبری که با دستان خود مریضان را شفا میدهد و حتی بیماریهائی را که تا کنون با این همه پیشرفت علم نتوانسته اند درمان کنند وی با چند بار دست کشیدن بر عضو درمان میکند و به جز آن مرتاضان بیشمار هندی . پس ما نمیتوانیم حرف هر کس را که از ما تواناتر بود بپذیریم و نتیجه میگیریم که معجزه سندی برای اثبات حرف یک نفر نیست.
و اما در مورد اینکه پیامبر بیسواد بوده امروزه محققان علمی دریافته اند که جهانهای مختلفی در هستی موجودند که در هم ادغام شده اند اما هیچگونه تلاقی با یکدیگر ندارند و ما تنها تعداد محدودی از آنها را کشف کرده ایم و به این نتیجه رسیده اند که ارتباط بین این جهانها در بعضی مواقع امکان پذیر است و این احتمال وجود دارد که حضرت محمد اطلاعاتی را از طریق جهانهای دیگر بدست آورده باشد . چند ماه پیش از یک نفر شنیدم که صداوسیما پیرمرد بیسوادی را معرفی کرده است که یک شب که خوابیده است و صبح روز بعد از خواب بیدار شده است متوجه شده که میتواند تمام قرآن را ابتدا به انتها و حتی از انتها به ابتدا از حفظ بخواند بدون اینکه یک واو را جا بیاندازد . البته نمیدانم که این حرف تا چه حد صحت داشته باشد ولی اگر چنین فردی باشد او نیز میتواند ادعای پیغمبری کند .
وقتی میشنوی که میگویند فاصله بین الکترونها و پروتنها ونوترون در یک اتم نسبت به حجم آنها همانند فاصله بین ستارگان آسمان است دچار سرگیجه میشوی و احساس میکنی که الکترون اتمی از جهان هستی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با سلام
اگر من جای حضرت محمدی که ایشان گفته اند بودم ، از نبوغ و استعدادم چنان ثروت هنگفتی به جیب مزدم که محتاج خدیجه و امثال ایشان نباشم و به دنبال لذایذ دنیا می رفتم نه به دنبال زن ۴۰ ساله و تا ۵۵ سالگی هم زن دیگری نگیرم.
نکات بسیار دقیقی در مطالب حسین آقای عزیز وجود دارد. اما با دقت بیشتر میتوان به پاسخ آنها دست یافت. درست است که ما صفات خود را آن گونه که هست نمیتوانیم بشناسیم ولی عقل ما ناتوان از شناخت کلی نیست و همانگونه که خدا را ثابت میکنیم میتوانیم صفات کمال او را نیز به صورت اجمالی بشناسیم. حد اقل میفهمیم که او حکیم است و کار بیهوده نمیکند و ما را بیهدف نیافریده. و این که او رحمت و هدایت دارد. اما ممکن است جزئیات این مسائل را دقیقا متوجه نشویم. اما میفهمیم که فقط موجود بودن بیهدف ما کار چندان حکیمانهای نیست. البته ما در مورد کلیت انسان صحبت میکنیم نه افراد خاصی که به هر دلیل بههدایت پیامبران توجه نکردند یا این هدایتها به دستشان نرسید. درست است که اگر خدا میخواست میتوانست با یک ارده همه را هدایت کند ولی چنین هدایتی برای انسان ارزش زیادی نخواهد داشت و آن همه پاداش بیانتها را به دنبال نمیآورد. آن هدایتی ارزش است که راه انتخاب غیر آن هم وجود داشته باشد و حتی زحماتی چون ترجمه و آموزش را نیز مستلزم باشد. خداوند به انسان عقل داده و مایۀ اصلی دایت هم همین عقل است. ولی همین عقل ما را به بررسی ادعا و سخن پیامبران دعوت میکند و بسیاری از رنجها را بر ما هموار میسازد. در مورد معجزه نیز باید توجه داشت که تفاوت اصلی آن با سحر و جادو و دیگر کارهای غیر عادی این است که برای دیگران قابل دسترسی و آموزش نیست. در حالی که کارهایی که شما اشاره کردید را میتوان از آن افراد یاد گرفت. یا اگر برخی از آن کارها چنین ویژگی هم داشته باشد، همراه با ادعای پیامبری نیست. مسلما اگر کسی بخواهد با کارهای خارقالعاده به دروغ ادعای پیامبری کند خداوند چنین اجازهای به او نخواهد داد.
سلام جناب حسینی عید گذشته مبارک
راستی من هم یک سوال پرسیدم
جواب میدید؟
سلام دوست عزیز. خیلی خوشحال از اینکه با وبلاگ خیلی عالی شما آشنا شدم. راستی می شود در مورد توحید به صورت فلسفی و منطقی صحبتی کنید. که چرا اگر چند خدا داشته باشیم جهان به فساد کشیده می شود. اگر هم قبلا در این مورد صحبت کرده اید به من بگویید که بردم مطالعه کنم/ یا علی
راستی یه لینک هم از وبلاگ خیلی خوبتون گذاشتم توی وبلاگ. آقا سید توی بحث ها کمکن به ما. یاعلی
سلام اقا سید. می شود یه کمکی به من بکنی. یه مدتی است یه مسیحی گیرداده به من و من هر چی دلیل آوردم قبول نکرده دیگه نمی دونم چی کار کنم. اگه وقت داری یک مقدار باهاش بحث کن. اسمش غلام مسیحه آدرس هم اینهhttp://kurtulus.co.sr/ دست شما درد نکنه/ یا علی/ راستی زیاد هم آدم منطقی نیست
با سلام وعرض ادب و احترام خدمت شما دوست معزز و بزرگوار . ضمن تبریک اعیاد شعبانیه خاصه میلاد با سعادت حضرت ولی عصر (عج) ، باستحضارتان میرسانم بمناسبت این روز خجسته و بمنظور نشر و گسترش و آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ مهدویت مسابقه ای فرهنگی تحت عنوان انتظار سبز در وبلاگ خود برگزار نموده ام لذا خدمت رسیدم تا بدینوسیله از جنابعالی جهت شرکت در این مسابقه دعوت بعمل آورم. ضمنا از جنابعالی خواهشمندم جهت آگاهی دیگر دوستان و شرکت آنها در این مسابقه . در صورت امکان لینک و آدرس این مسابقه را در وبلاگ خود قرار دهید. پیشاپیش از لطف و بذل عنایت شما صمیمانه تشکر می کنم. به امید دیدار و شرکت شما در این مسابقه فرهنگی./// اللهم عجل الولیک الفرج ///
سلام
وقت به خیر
اگه اومدن امام زمان مساوی با ایجاد مدینه فاضله هست این همه انتظار چه معنی دارد. جواب فلسفی کلامی می خواهم
با تشکر
تلمیذک الحقیر
هاشمی
ختم قرآن برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ……..ویژه اعضای مجمع مهدوی………منتظر حضور شما هستیم
آغاز امامت جان جهان ، فرزند زیبائی ازلی ، زیباترین اجابت هر قنوت ، زیبا پسر گل نرجس ،قائم آل محمد ، معز الاولیا و مذل الاعدا ، مهدی موعود “عج “بر شیعیان و منتظرین آن حضرت تبریک و تهنیت باد.
سلام بر یگانه یادگار خداوند در زمین …
درود بىپایان بر حضرت بقیهالله الاعظم حجه بن الحسن المهدى، ارواحنافداه .
خدایا، ظهورش را نزدیک فرما، و جهان را به نور قدومش روشن کن . و عدل مطلق را به دست او در سراسر گیتى حکمفرما ساز .
منتظر قدوم شما دوستان هستیم – نظرات شما آذین بخش وب ماست .
انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است . امام خمینی (ره)
http://avini222.persianblog.com
روی تو را به هر نظر دیده ام و ندیده ام ….
عید مبارک
امدم تا جان ببازم دست چیست !
مست کز سیلی گریزد مست نیست.
با این حال که میدانم شاید نظر من نتواند نتنها کسی را قانع کند بلکه اشتباه باشد
۱-اول باید دید این سوال از طرف چگونه شخصی مطرح شده یعنی مسلمان است یا غیر مسلمان. چون توضیح دادن برای کافری که هدفش با مطرح کردن این سوال خراب کردن دین ماست کاری بیهوده است
گر همچو من افتاده ی این دام شوی …..ای بس که خراب باده و جام شوی …..ما عاشق ورند ومست وعالم سوزیم …..با منشین اگر نه بد نام شوی
وبلاگتان بسیار عالی است و با منطق و سعه ی صدر پاسخ می دهید.واقعا خسته نباشید.هر چند من اعتقاداتم با اقای حسین نزدیک تر است ولی هنوز به دین احساس نیاز کرده و از مطالب مذهبی استقبال میکنم و از این که به چنین وبلاگی بر خوردم بسیار خوشحالم.
salam omid varam khob bashin hamie shoma azizan . ba tavajoh be soalat agay hosin mitonam nazare khodamo begam ke ma ba inke inhame vasail dar ekhtiareman hast bray fahmidane dineman ba tavajoh be in ke ma khodeman dineman ro entekhab nakardim balke az ajdademon be ers bordim vali baz ham ongadr madrak va danestanihay sabet shode hast ke ino gabol konim khili ha ba in fekr ke chetor mishe ke pyambare eslam khodesho pyambar khatab mikone ba inke on ham 1 ensan hast .man chizi nemitonam dar inbare begam vali az shoma khahesh mikonam ke javabe in soal ro roshan bedin ta hame ino befahman
بسم الله الرحمن الرحیم
در جواب به سوال دوستی اشاره کرده اید:
“۱٫ ما وجود خدا و صفات او را با دلایل عقلی پذیرفتهایم. ویژگیهایی که عقل برای خالق هستی میشناسد به ما اطمینان میدهد چنین خدایی هرگز نسبت به هدایت انسانها بیتفاوت نیست و اگر راه کمال نهایی را به انسانها نشان ندهد اصلا خلق کردن آنها بر خلاف حکمت خواهد بود. از سوی دیگر با همان دلایل عقلی میتوانیم ویژگیهای فرستادگانی که باید از طرف خدا واسطۀ این هدایت باشند را به دست آوریم. وقتی این ویژگیها را با شخصیت، رفتار و پیام حضرت محمد (ص) مقایسه میکنیم میبینیم هیچ انسان دیگری در طول تاریخ تا این حد این ویژگیها را نداشته است. پس شکی نیست اگر خدا پیامبری برای انسانها فرستاده باشد، حتما آن فرد پیامبر بزرگوار اسلام است. و اگر بگوییم خدا پیامبری نفرستاده این سخن با خداوندی و حکمت و لطف خدا منافات دارد.”
– شما در اینجا ثابت نفرموده اید که چرا لطف خدا باید از طریق ارسال رسل باشد آنهم به این شکل خاص باشد (در حالی که مردم دسترسی مشابهی هم به پیامبران نداشته اند و …). جواب شما ناقص یا غلط به نظر می رسد. از آفتهایی که ما محققین علوم دینی بدان دچاریم این است که به صرف درست دانستن حرف توجیهات غلط راحت تر ما را قانع می کند در حالی که دفاع بد از امر درست ضربه بزرگی به آن می زند و در حدیث هست که حق کم تو را از باطل بسیار بی نیاز می کند. گاهی این حق کم اکتفا به دلایل کمتر یا طرح دلایل بعنوان احتمال عقلی مقوم ایمان یا گفتن نمی دانم است.
شاید استدلال نبوت از گذرگاه لطف خدا به پیامبران بگذرد که بدلیل صعود انسانی نیاز به کمک مستقیم و بی واسطه الهی پیدا کرده اند (عوام به دانسته های خود عمل نمی کنند و ما نعمت دانسته های زمینی را پاس نمی داریم تا نعمات آسمانی بر ما لزوما نازل شود. علت وحی ظاهرا لطف خدا به پیامبران است که ما هم غیر مستقیم بهره می بریم. لو لاک لما خلقت الافلاک)
خدا نگهدار
(در ضمن: اسم مهمی به سایت اختصاص داده اید که می طلبد همکاری دیگران را هم جلب کنید)
با سلام وعرض ادب و احترام خدمت شما دوست معزز و بزرگوار . ضمن تبریک اعیاد شعبانیه خاصه میلاد با سعادت حضرت ولی عصر (عج) ، باستحضارتان میرسانم بمناسبت این روز خجسته و بمنظور نشر و گسترش و آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ مهدویت مسابقه ای فرهنگی تحت عنوان انتظار سبز در وبلاگ خود برگزار نموده ام لذا خدمت رسیدم تا بدینوسیله از جنابعالی جهت شرکت در این مسابقه دعوت بعمل آورم. ضمنا از جنابعالی خواهشمندم جهت آگاهی دیگر دوستان و شرکت آنها در این مسابقه . در صورت امکان لینک و آدرس این مسابقه را در وبلاگ خود قرار دهید. پیشاپیش از لطف و بذل عنایت شما صمیمانه تشکر می کنم. به امید دیدار و شرکت شما در این مسابقه فرهنگی./// اللهم عجل الولیک الفرج ///
امدم تا جان ببازم دست چیست !
مست کز سیلی گریزد مست نیست.
گر همچو من افتاده ی این دام شوی …..ای بس که خراب باده و جام شوی …..ما عاشق ورند ومست وعالم سوزیم …..با منشین اگر نه بد نام شوی