چرا باید وقت خود را صرف اعتقادات کنیم؟

 



همۀ انسانها در طول زندگی خود در برابر پرسشهای بی‌شماری قرار می‌گیرند. حس کنجکاوی و حقیقت‌جویی در وجود تک‌تک انسانها آنها را وادار می‌کند تا برای رسیدن به پاسخ پرسشهایشان حرکت و تلاش داشته باشند. اما در طول تاریخ همیشه پرسشهایی مهم‌ و بنیادی‌ برای بشر مطرح بوده که بیش از امور عادی و روزمره، ذهن او را به خود مشغول ساخته است. پرسشهایی که از دوران کودکی برای افراد مطرح می‌شود و در دوران جوانی به اوج خود می‌رسد و تا پایان زندگی ذهن آنها را به خود مشغول می‌سازد. پرسشهایی مانند:


· آیا جهان، آفریننده و پدیدآورنده‌ای دارد؟
· این آفریننده کیست و کجاست؟
· هدف و معنای زندگی چیست؟
· بهترین روش برای زندگی و ارتباط با دیگران کدام است؟
· سرانجام ما و دیگر موجودات چه خواهد شد و بعد از مرگ چه سرنوشتی داریم؟
· … و پرسشهای مهم دیگری که حداقل یک بار به ذهن همۀ انسانها رسیده است.


مولانا بخشی از این دغدغه‌ها را به زیبایی در این دو بیت بیان داشته است:


روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می‌روم آخر؟ ننمایی وطنم؟


طبیعی است که روحیۀ کنجکاوی و حس حقیقت‌جویی انسان نسبت به چنین پرسشهای مهمی بی‌تفاوت نباشد. بر هر فرد حقیقت‌جویی لازم است با درک اهمیت و اولویت این مباحث، سرمایه‌گذاری و پیگیری لازم را در این خصوص داشته باشد. به‌ویژه آن‌که این موضوعات می‌تواند همۀ‌ ابعاد زندگی انسان را تحت تاثیر خود قرار دهد. غفلت، بی‌توجهی و سهل‌انگاری نسبت به این مهم، علاوه بر آن که بی‌اعتنایی به عقل و فطرت انسانی است، ممکن است خسارتهای جبران‌ناپذیری را نیز در پی داشته باشد. اما متاسفانه بسیاری از افراد حوصلۀ فکر کردن در مورد مسائل مهم را ندارند و گرفتاریها، روزمرگیها و لذت‌طلبیها به آنان اجازۀ جدی گرفتن این موضوعات و وقت‌گذاری برای به دست‌آوردن پاسخ این پرسشهای مهم را نمی‌دهد. این است که یا پاسخهای مشهور و سطحی محیط و اطراف خود را می‌پذیرند و به اعتقادی سرسری اکتفا می‌کنند، یا به شیوه‌های گوناگون از مواجهه با چنین پرسشهایی می‌گریزند.
بخش قابل توجهی از کسانی که راحتی و خوشی و لذت بردن از زندگی را بر این دغدغه‌ها ترجیح می‌دهند افرادی هستند که اعتقادی به ملاکهای امتیاز انسان بر حیوان یعنی عقل و گرایشهای متعالی ندارند و انسان را موجودی در حد حیوان می‌دانند. بخش دیگری از مخالفان بحثهای اعتقادی و فلسفی کسانی هستند که بر پایۀ برخی استدلالها این موضع را انتخاب کرده‌اند. به یاری خداوند طی یادداشتهای آینده با دیدگاه این گروه نیز آشنا خواهیم شد.

7 پاسخ به “چرا باید وقت خود را صرف اعتقادات کنیم؟”

  1. استاد محترم سلام علیکم
    خسته نباشید
    از مطالب مفیدو آموزنده شما همیشه استفاده می کنیم.انشاءالله بتوانیم با عنایت حضرت حق و ارشادات شما اساتید محترم گامی در جهت تحکیم عقاید خود و اطرافیانمان برداریم.

  2. با سلام، از شما می خواهم بحثی در باب تفاوت معرفت فلسفی و معرفت کلامی در مواجهه با مسائل اعتقادی نیز در آینده بفرمایید، یا حق

  3. سلام/ شاید یکیش بدرفتاریها و کجرفتاریها و یا برعکس عمل کردن بعضی از اصحاب کلام و روحانیان! باشد. برخیها میگن، معرفتی که تو حامی اون هستی رو نمیخوام. باید همراه اینجور آدمها بود. در پیچ و خم زندگی یک وقت میبینین اظهاراتی میکنن که خیلی معتقدتر از من و امثال پرادعای من هستند. من خودم چند نمونه دارم.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *