مفهوم و تعریف «زمان» یکی از پیچیدهترین و دشوارترین مسائل عقلی و فلسفی بشر است که نظریات گوناگون و ابهامهای فراوانی را در پی داشته است.
بسیاری از متفکران «زمان» را امری موهوم و غیر مستقل، برخی مانند ارسطو آن را «مقدار حرکت»، برخی آن را «اندازه تغییر» و فیلسوفان صدرایی آن را «بعد چهارم ماده» دانستهاند و گروهی از فیلسوفان اعتراف کردهاند که راهی برای شناخت حقیقت آن نداریم. در نظریههای جدید علومی چون فیزیک نیز سخن از نسبیت زمان، کند شدن آن در سرعت بالا، توقف آن در سرعت نور و امثال آن بهمیان آمده است.
به هر حال،«زمان» هر چه باشد، وقتی آن را در محدوده عقلانی و محصور در بُعد زمانی مورد توجه و بررسی قرار میدهیم، هرگز نمیتوانیم برایش ابتدا و انتهایی فرض و فهم کنیم و درباره قبل و بعدش سخن بگوییم. چرا که تعبیر «آغاز زمان» برای عقل ما قابل درک نیست و نمیتوان قبل از آن لحظه را قابل تصور ولی خارج از دایره زمان دانست.
در این میان آنچه در بحث خداشناسی باید مورد توجه قرار گیرد، دقت در فراتر بودن خداوند متعال از محدوده زمان و مکان و پرهیز از تعابیر عامیانهای چون در نظر گرفتن زمان برای آغاز خلقت و سادهانگاری در توضیح احادیثی چون «کان الله و لمیکن معه شیئ» است.
وقتی با متونی مواجه میشویم که از آغاز زمان یا ابتدای خلقت سخن میگوید، دو راه بیشتر نداریم: یا باید این موضوع را فراتر از حد درک خود بدانیم و اعتراف کنیم که معنای این عبارات را نمیفهمیم، یا معنایی را برای آن در نظر بگیریم که در عین معقول بودن، با ظاهر آن متون ناسازگار نباشد. مثلاً بگوییم معنای اصلی اینگونه تعابیر، تأکید بر این نکته است که هیچ چیزی در رتبه و مقام خداوند متعال در کنار او قرار نمیگیرد.